هوش معنوى

هوش معنوى، از جهات مختلف در عصر جديداحساس مى شود .يكى از اين ضرورت ها در عرصه انسان شناسى توجه به بعد معنوى انسان از ديدگاه دانشمندان، به ويژه كارشناسان سازمان جهانى بهداشت است كه اخير ا انسان را موجودى زيستى، روانى، اجتماعی و معنوی تعريف مى كند..افراد زمانى هوش معنوى را به كار مى برند كه بخواهند از ظرفيت ها و منابع معنوى براى تصميم گيرى هاى مهم و؛ انديشه در موضوعات وجودى يا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده كنن )امونز، 2000 زوهر و مارشال (بنابراين، هوش معنوى موضوعات ذهنى معنويت را با تكاليف بيرونى جهان واقعى ادغام مى كند.

هوش معنوى دسترسى انسان به معنا و ارزش و نيز استفادهاز آن ها در شيوه ى انديشيدن و تصميم گرفتن را فراهم مى كند، هوش معنوى به انسان تماميت ميبخشد. براي رسيدن به موفقيت در زندگي،لازم نيست كه افراد فقط داراي هوش عمومى بالايي باشند، بلكه آن چه لازم مي باشد هوش هيجانى و هوش معنوى بالا مي باشد.

  • هوش معنوی و مولفه آن

از نظر امونز ( 2000 ) هوش معنوى كاربرد انطباقى اطلاعات معنوى در جهت حل مسئله در زندگى روزانه وفرآيند دستيابى به هدف مى باشد .وى به صورت ابتكارپنج مولفه را براى هوش معنوى پيشنهاد کردند :

  1.  فرا گذشتن از دنياى جسمانى ومادى و متعالى كردن آن
  2. توانايى ورود به حالت هاى معنوى از هوشيارى
  3. توانايى آراستن فعاليت های روزانه با احساسى از تقدّس
  4. توانايى استفاده از منابع معنوى در جهت حل مسائل زند’گی، بخشش ، سپاسگزارى ، فروتنى،
  • احساس شفقت

از ديدگاه اسلام، معنويت مبتنی بر دين است و يک مسلمان بايد معنويت خويش را براساس دين اسلام استوار سازد. حدود و ثغور معنويت اين فرد را دين وی معين می کند و نوع ارتباط چهارگانه يک مسلمان، يعنی ارتباط با خويشتن، با ديگران، با محيط و با خدا، براساس آموزه های دينی معين می شوددر اين زمينه می توان تربيت دينی را عبارت از يک سلسله فعاليت های بدنی، عقلانی، عاطفی و معنوی دانست که با روش های متنوعی انجام می پذيرد. همت تربيتی بايد بر اين باشد که قوای گوناگون انسان را به صورتی هماهنگ و موزون پرورش دهد تا انسان بتواند به رشد و کمال دست يابد

اميرالمومنين(عليه السّلا) می گويند : عقل شنوده، اکتسابی. تا عقل ذاتی و سرشتی نباشد، عقل اکتسابی را سودی نيست. همان طور که نور خورشيد به چشمی که نور ندارد، بهره نمی رساند.در تربیت باید هردو مورد لحاظ قرار گیرد.اهمت تربيتی بايد بر اين باشد که قوای گوناگون انسان، مانند وهم، غضب، ، عواطف و احساسات آدمی، تحت حاکميت هوش معنوی در آيند که زير پوشش عقل هدايت باشند،

  • هوش معنوی از ديدگاه اسلام

در فرهنگ اصيل اسلام، به طور ضمنی، به هوش معنوی توجه فراوانی شده است. هوش معنوی ياقدرت تعقل و انديشه در انسان موهبتی الهی و نوری رحمانی است که پيامبر درونی انسان شمرده می شود و عوامل موثر برهوش معنوی در متون اسلامی، ايمان به خدا، تقوا و پرهيزکاری به همراه تمرينات روزمره از قبيل تدبر در خلقت، تدبر در آفاق و انفس، روزه داری، عبادت، خواند قرآن و تدبر صادقانه در آيات قلمداد شده است ،برخی توانايی ها و ويژگی ها مانند خردمندی، خلاقيت و دلسوزی که با آگاهی معنوی رشد يافته، ناشی

از دين است.

متون دينی مولفه های زير را برای هوش معنوی برشمرده است:

  1. تشخيص کرامت و ارزش فردی و حفظ رشد شکوفايی اين کرامت؛
  2. درک حضور خداوندی در زندگی معمولی؛
  3. هوش معنوی باعث فهم متون آيات قرآنی می شود و افراد می توانند کلام انبيا(عليه السّلام) را راحت تر و با عمق بيشتری درک کنند
  1. هوش معنوی در فهم داستان های متون مقدس و استنباط معنای نمادين اين داستان ها کمک فراوانی می کند.

به طور کلی، افرادی که هوش معنویبالايی دارند، دارای اين ويژگی ها و توانايی ها هستند:

  1. قدرت مقابله با سختی ها، دردها و شکست ها؛
  2. خودآگاهی بالا؛
  3. قدرت پرسش؛
  4. توانايی ايجاد فرصت از دشواری های زندگی؛
  5. درس گرفتن از تجربيات و شکست ها؛
  6. حسی که اين افراد را هدايت درونی می کند؛
  7. پرداختن به سجايای اخلاقی و اهميت دادن به آنها؛
  8. توانمند بودن در خودداری و کنترل خويش؛

9. برخوردار بودن از حس انعطاف پذيری بالا.

اميرالمؤمنين (عليه السّلام)در برابر سؤال همام که مردی خداپرست بود، مؤمن را اين گونه توصيف می کند: ای همام! مؤمن همان انسان زيرک و باهوشی است که شادی اش بر چهره و اندوهش در دلش باشد، باوقار، متذکر، شاکر و صابراست، خوش خلق و نرمخوست، باوفا و کم آزار است، در قضاوت خلاف حق نگويد و در علمش بيراه نرود، دوستی اش صميمانه و پيمانش محکم و در قرارداد باوفاست، ياور)دين و حامی مؤمنين و پناه مسلمين است…

براي پرورش و رشد هوش معنوي در اسلام، روش هاي متعددي رامی توان به کار بست که مهم ترين آنها عبارتند از:

  • تأکيد و ترغيب به تعليم و تعلّم :

از عوامل مهم پيشرفت وتکامل انسانی، درايت و آگاهی و از مهمترين عوامل هلاکت و گمراهی وانحراف از تعادل انسانی نادانی است  خداوند سبحان در قرآن کريم،بدترين جنبدگان در زمين را آن دسته از انسان هايی دانسته که با داشتن نعمت عقل از آن بهره اي ندارند و در نادانی حيات خويش را سپري ميکنند به يقين يکی از بهترين راه هاي شکوفا ساختن عقل و پرورش عقل، دانش اندوزي و فراگيري علم است .نيز در روايت آمده است که يعنی عقل بايد با علم همراه باشد و نيز در روايتی ديگر آمده است که ( تفکر سبب درخشندگی عقل ها می شود

  • تشويق به پرسشگري :

در نگاه اسلام نه تنها از سؤالکردن نکوهش نشده، بلکه در آيات و روايات، فراوان بر پرسش ازدانشمندان در مورد مجهولات تأکيد و ترغيب گرديده است .چنانکه خداوند

در قرآن و آيه 42 سوره نحل می فرمايد اگر نمی دانيد از دانايان بپرسيد .روايت از امام باقر(ع )آمده است پرسش کليد دانش است که در نگاه اسلام، پرسيدن و تحقيق و تفحص براي حل مجهولات، امري مقدس ومطلوب است و می دانيم يکی از شيوه هاي مهم پرورش عقل و فکر، بيدارکردن حس پرسشگري است.

  • دعوت به سکوت و پرهيز از زياده گويی

در روايات بسياري سکوت علامت عقل، و زياده گويی علامت سفاهت و جهالت معرفی گرديده است .چنانچه در روايت آمده است که” :الصم ت وضهالفکر :سکوت، بوستان فکر است .( 32 ) “به يقين زياده گويی، مجال فکرکردن را از شخص می گيرد و در مقابل سکوت ورزيدن مجال و فرصتخوبی براي فکر کردن و پرورش عقل در اختيار شخص قرار می دهد لذاسکوت و تامل ورزيدن باعث می شود شخص با ديدگاهی همه جانبه،موقعيت و مساله را مورد بررسی قرار دهد و با عقل و خرد تصميمی درستبگيرد و در اوج هيجانات واکنش

نامعقول نداشته باشد .حضرت علی(ع )نيز در نهج البلاغه و در حکمت 71 می فرمايد : ” زمانی که عقل کامل گردد، سخن گفتن کم می شود ”

  • تلاش براي خودآگاهی :

انسان از ديدگاه قرآن موجودي خودآگاه است، يعنی هر انسانی خود را به خوبی می شناسد و می داند چه کرده است، هم از کارهاي خوب خود، آگاه است و هم از کار هاي بدخود بلکه انسان به نفس خويش آگاه است .هرچند که عذر تراشی کند.

  • دوري از شهرت طلبی :

گاهی شغل فرد ايجاب می کند کهوي خود را ميان مردم نشان دهد تا جايگاهی در قلوب افراد يابد و به ويژه در موقعيت اجتماعی مهم تر، بروز اين آفت بيشتر است

  • پرهيز از پرخوري :

در آموزه هاي دينی، پرخوري منشأبسياري از دردهاي جسم و خصوص ا مانع پرورش فکر معرفی شده است .درروايتی ديگر می فرمايد :هنگامی که شکم از مباح پر شود، قلب از صلاح ودوستی نابينا ميکردد

  • ياد خدا :

يکی از راه هاي پرورش هوش معنوي ياد خداست چنان که خداوند در قرآن ذکر و يادش را موجب اطمينان و آرامش قلبها می شمارد و با اين آرامش عقل و خرد انسانی نورانی می شود

  • تربيت با هوش معنوی

اگر هوش معنوی انسان بالا رفت، انسان به سمت تربيت حرکت میکند. گاهی فرد میتواند انتقام بگيرد و لذت ببرد، ولی میبخشد و لذت میبرد. اين فرد هوش معنوی دارد، تيزهوش هم هست. اين آدم میتواند تکبر کند ولی با تواضع، لذت تواضع را میبرد. میتواند مالش را نگه دارد و لذت ببرد ولی انفاق میکند و لذت بخشيدن مالش را میبرد.

  • تبديل مشکلات به فرصتها پيامد هوش معنوی و اخلاقی

آدمهايی که هوش معنوی و اخلاقی بالايی دارند)اين دو را از اين به بعد در کنار هم ببينيد.

 تهیه و تائید توسط:شفیعه حسینی _آموزگار پایه چهارم


برچسب
امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20