فاصله طبقاتی و رشد فکری

یادگیری کودکان در مراحل مختلف رشد مراحل مختلفی را طی می کند و آن امر انکار ناپذیر است درک از محیط اطراف ،مکان زندگی،خانواده،اطرافیان،هم سن و سالان ،والدین،برادر و خواهر،دوستان و حتی آشنایان درجه اول و بصورت خاص فواصل طبقاتی در جامعه تغییرات چشمگیری در رشد و یادگیری یک کودک در مراحل مختلفی زندگی دارند.

سوال اینجاست آیا تفکر و اراده فرد بر این محیط غالب می شود و یا اینکه تفکر محیط اطراف و فشار روانی موجود در سطح جامعه از سطح خانواده تا محیط پیرامون  می تواند توانایی های ذهنی و ارادی یک فرد را تحت الشعاع قرار داده و او را در سطح قابل توجه ای رشد و یا تنزل دهد آیا با وجود فواصل طبقاتی مختلف در جامعه ، اراده فرد و مسیری که وی در ذهن خود از اوایل کودکی تا مراحل بزرگسالی می پروراند راهی روشن و آینده ای در خور شان اجتماعی او فراهم می کند یا خیر؟

آیا فرد می تواند با وجود کاستی های که در مراحل زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی در سطح خانواده و جامعه می بیند و با آن برخورد نزدیک دارد و آن را با تمام وجود لمس می کند از موانع سخت زندگی عبور کرده و مراحل رشد و تعالی خود را در سطح قابل توجه ای ارتقا دهد؟

آیا محیط آموزشی مانند مدرسه،دانشگاه ،و یا مکانهای مذهبی مانند مساجد و مکانهای آموزشی غیر رسمی مانند کانون ها تا  چه میزان  دررشد وتعالی فرد تاثیر گزار بوده و مسیر روشنی از آینده برای وی به ارمغان می آورد؟

آیا نقش دیگر ارگان ها اجتماعی مانند دستگاهای اجرایی ونظارتی که وظیفه خدمات رسانی در حوزه های مختلف:علمی،فرهنگی،اجتماعی،آموزشی،اقتصادی، وحتی امنیتی را بر عهده دارند تا چه میزان با وجود فاصله مختلف اجتماعی که وجود دارد در رشد و تعالی فرد تاثیر گذاشته و وی را به درجات مختلفی از سطوح علمی و عملی که برای آینده خود در ذهن می پررواند رهنمود می سازد؟

با وجود این نوع سوالات گوناگون باید گفت اگر از سطوح بالای اجتماعی مانند سطوح قانون گذاری کلان در یک کشور به موضوع نگریسته شود و دستگاه های مختلفی که در امر اموزش پرورش و رشد و تعالی یک فرد وظایف مهمی را بر عهده دارند، با الویت های از سطوح بالا به پایین درج بندی کنیم و نقش هر یک را بصورت جداگانه برای هر فرد بتوان تعریف کنیم ،و با نظارت دقیق و پالایش علمی افراد را در گروهای مختلفی علمی و آموزشی طبقه بندی کرد، و برای هر یک الگو های مختلف آموزشی بوجود آوریم شاید بتوان گفت عوامل بیرونی که در میزان رشد و اعتلا فرد در زمینه های مختلف علمی واموزشی و حتی  شغلی نقشی بر عهده دارند، تا حدودی وظایف خود را بصورت نسبی اجرا کرد ه اند؟.وآیا واقعا اینگونه خواهد شد؟

آیا فردی که در سطح بالای مدیریتی تصمیمی برای آموزشی های مقدماتی افراد در سطح یک دبستان می گیرد و آن را ابلاغ می کند واقعا می تواند اعلام کند که تمامی این قوانین بدرستی اجرا خواهد شد؟اگر اینگونه است چرا شاهد این هستیم که در طبقات مختلف اجتماعی آموزشها و ارکان آموزشی مانند مدیران و معاونان و عوامل اجرایی امر آموزش بخصوص معلمان جایگاهای مختلفی را دارند و دانش اموزان بصورت کامل از تمام امکانات اموزشی بهرمند نمی شوند؟جوابی که به این پرسش می توان داد این است که در طبقات مختلف اجتماعی بدلیل عدم اگاهی والدین و خانواده ها از حقوق شهروندی و حقوق عامه ای که دارند مانع از رشد و تعالی فرزند خود شده و تا حدودی خانواده خود نقش بازدارنده را برای فرزند خود در زمینه تحصیل ایفا می کند.که آیا این نوع نگرش در عدالت اجتماعی افراد جایگاهی دارد؟ آیا واقعا بدلیل عدم داشتن اطلاعات کافی نسبت به محیط پیرامون از سوی خانواده ها باعث میشود یک مدیر یا یک معلم در زمینه تحصیل و آموزش یک کودک سهل انگاری کند؟موضوع بعدی که مانع از رشد فکری و ذهنی یک کودک در طبقات پایین اجتماعی می شود فقر اقتصادی خانواده است بطوریکه در اغلب موارد مانع از درس خواندن دانش اموز شده که این مورد در اینده هزینه های اضافی برای جامعه و دولت مردان ایجاد می کند.با توجه به نمونه های مختلف در سطح جامعه بخصوص دراقشار آسیب پذیر و دارای فقر اقتصادی مشاهده شده عدم درس خواندن و طی نکردن مراحل اموزشی باعث دلزدگی فرد از محیط علمی و پژوهشی شده و بنوعی فرد را در مراحل رشد بلوغ فکری و علمی با محیط کسب  و کار اشنا کرده و وارد چرخه اقتصاد نا مولد می کند. بطوری که فرد خود را سرپرست تعیین کننده برای معاش زندگی دانسته و مسولیت های اجتماعی که باید در مراحل دیگر زندگی مانند اواخر دوران جوانی بر عهده بگیرید از همان اواسط نوجوانی و حتی کودکی با ان اشنا شده و خود را در کف جامعه دیده و به یکباره خود را از کودکی و نوجوانی بسمت جوانی و حتی بزرگسالی در حرکت می بیند. وی که هنوز از لحاظ فکری و علمی در سطح یک کودک و یک نوجوان است ولی با محیط خشن و سرد بیرون و خارج  از دایره فکری و سنی خود آشنا می شود، از محیط اموزشی به یکباره فاصله گرفته و تفکرات خود را در قالبی دیگر می بیند که مجال رسیدن به آن را ندارد و هر نوع اندیشه مثبتی با تنش های بیرونی مانند محیط کسب وکارکه خود شرایط دیگری را می پذیرد سرکوب شده وحتی  توان مجسم کردند موضوعات آموزشی در همان سن  از از فرد می گیرد، آیا می توان از این فرد انتظار داشت  در آینده نقش محوری در خانواده برای بچه های خود داشته و حتی همسری اختیار کند که از لحاظ فکری و علمی در جایگاه خود او باشد ؟ نقش اراده و تفکر فرد تا چه میزان باعث از بین بردن فاصله های طبقاتی ایجاد شده در امر اموزش خواهد شد آیا می توان  ادعا کرد فردی که دارای شناخت و در ک کاملی از خود و محیط اطراف خود  است و فواصل مختلف طبقاتی را بصورت کامل لمس می کند و در سطح نازل اجتماع قرار دارد، می تواند بر  عوامل تاثیر گذار که در زمینه اموزش و پرورش  بر او مستولی شده  غلبه کند و مسیر روشنی برای اینده خود ترسیم کرده و به آن دست یابد.

همانطور که گفته شد اگر عوامل پیرامونی را در امر آموزش بنوعی تعیین کننده بدانیم و به این مهم دست یابیم که فرد با تاثیراتی که از مجموعه های  فکری گوناگون که در اطراف وی قرار دارد می تواند دچار تنش شده و لغزش هایی داشته باشد باید نقش اراده و هدف گزاری وی را هم قسمتی از مراحل رشد او دانست. و غلبه بر محیط پیرامونی را با تلاش و بر نامه ریزی دقیق و به هنگام از سوی وی و دیگر دستگهای مسئول اجرایی را زمینه ساز آینده ای رو شن و موفق برای این فرد لحاظ کرد.اگر فواصل طبقاتی را موضوعی مهم در تمام زمینه های زندگی یک فرد در نظر بگیریم می توان به این نتیجه رسید که تاثیرات عمیقی را چه بصورت ذهنی و عاطفی و چه بصورت علمی و اموزشی بر  رو ح و جسم یک فرد را ثبت می کند و انتظاراتی که از نگاه اجتماع و محیط اطراف ان از وی می رود تا بتواند خود بصورت نسبی را در مسیر رشد و تعالی  قرار دهد یک انتظار نابجا و شاید دور از ذهن باشد.لذا می توان به این نتیجه رسید اگر بتوان عدالت اجتماعی را در زمینه های گوناگون برای افرادی که دارای کمبود های مادی و فرهنگی و اجتماعی و اموزشی در محیط خانواده خود بوده به نحوه مطلوب بر قرار کرد و ان را در محیط اموزشی و اجتماعی جاری ساخت تا حد زیادی نقش محوری دستگاهای حکومتی در میزان رشد و سازندگی فرد بصورت کافی ادعا شده و توقعات از سطح کلان به سطح خرد که همان خانواده می باشد تنزل می یابد .که دراین مورد باید با برنامه ریزی های مفید ،محیطی را تعریف کرد که بتوان در آن نقش سازنده خانواده و والدین را تعریف کرده و از آن بعنوان بازوان توانای مدیریت اموزشی در سطح کلان اجتماعی استفاده های مفیدی برد.و همچنین نتیجه دیگری که می توان گرفت اینست که در هر صورت با احتمالات زیادی شاید بتوان گفت جامعه و مسئولینی که این فرد را در این مسیر قرار داده اند بنوعی مسئول بوده و فاصله های طبقاتی ایجاد شده می تواند اراده و قدرت تفکر یک فرد را دگر گون کند و او را در مسیری که شاید دلخواه وی نباشد قرار دهد.چه بسا اگر موقعیتهای مختلف اجتماعی برای این افراد بطور یکسان و مساوی تقسیم شود و ضربات نامید کننده فاصله طبقاتی بر روح و پیکر این فرد نواخته نشود  و او را از نعمت اموزش دور نسازد بتوان افرادی به جامعه تزریق کرد که با حداقل ها ی آموزشی که بصورت نسبی در میان آنها تقسیم گردیده فردی توانمند و صاحب تفکر  در حوزه های مختلف علمی داشته، و از او استفاده های مفیدی برای سطوح کلان اجتماع کرد.

 تهیه و تائید توسط:مرضیه شادمان _آموزگار پایه پنجم


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20