به نظر بسیاری از مردم خلاقیت موردی تنها در خور هنرمندان و دانشمندان است. اما این غفلت ازاینجا است که ما در زندگی روزمره با مسائل بسیاری روبرو میشویم که تنها با تفکر خلاق است که میتوانیم راهحل این مشکلات را پیدا کنیم.
خیلیها همفکر می کنند خلاقیت یعنی این که منتظر الهام بمانیم. واقعیت این است که بعضی از ما از بعضی دیگر خلاق ترند اما اشتباه است که خلاقیت را یک وضعیت انفعالی بدانیم. در عین این که ساختار مشخصی برای خلاقیت وجود ندارد مهارت و تکنیک هایی وجود دارد که با آموزش و عمل به آنها می توان نیروی خلاقه را تقویت کرد؛ اما برای شروع لازم است سه اصل مهم و زمینه ساز خلاقیت را بشناسیم:
یک ایده جدید می تواند یک نظریه جدید، یک محصول جدید، یک راه حل جدید برای یک مساله و یا یک مفهوم جدید برای یک اثر هنری باشد. ارائه یک موضوع جدید یعنی خلق یک مساله متمایز و خاص. نکته کاربردی اینجا این است که برای خلاق بودن باید آمادگی انحراف از سنتها و روزمرگی ها را داشته باشیم.
اما این ایده های جدید از کجا می آیند؟ جواب این است که ایده های جدید در واقع همان ایده های قدیمی هستند که ترکیب و ترتیبی جدید یافته اند.
چگونه ما از ایده های قدیمی ایده های جدید می سازیم؟ واقعیت این است که ایده ها از عناصری تشکیل شده اند و ما دنبال ترکیب های جدیدی می گردیم که با پیوند دادن ایده های مختلف به هم حذف برخی عناصر و جایگزین کردن آنها با عناصری دیگر، به دست می آیند. برای مثال ایده تلفن همراه را درنظر بگیرید: این ایده از ترکیب ایده انتقال بی سیم اطلاعات و ایده تلفن حاصل شده است.
خلاقیت فقط خلق ایده های جدید نیست؛ خلاقیت ارزشمند، خلق ایده های جدید و مفید است.
خلاقیت را می توان به دو نوع کاربردی و هنری تقسیم بندی کرد. خلاقیت هنری شامل خلاقیت در آثار هنری و بیان احساس هنرمند از راه قالب های مختلف هنری است. خلاقیت کاربردی، برای مثال طراحی یک محصول یا ارائه یک نظریه علمی، دو مرحله دارد: اول ایده سازی، دوم ایده سنجی. در واقع باید دو مرحله ای عمل کنیم. ابتدا میدان را به تفکر خلاقانه بدهیم و بدون ارزشیابی و محدودیت به طرح ایده های جدید بپردازیم. سپس در مرحله دوم با در نظر گرفتن امکانات و محدودیت ها به ارزشیابی ایده ها بپردازیم.
ذخیره اطلاعاتی ما منبع عناصر سازنده ایده های جدید ما را تشکیل می دهد اما نباید فراموش کرد که گاهی ایده های سودمند از منابع غیر منتظره می آیند؛ بنابراین اگر می خواهیم خلاق باشیم باید خود را برای کشف روابط بین مسائل مختلف و حتی شاید به ظاهر کاملا بی ربط آماده کنیم. این در درجه اول یعنی این که باید دامنه اطلاعاتی خود را گسترش دهیم. دز درجه دوم باید مطمئن شویم روند مطالعه ما به درک عمیق از ارتباط بین مفاهیم کلیدی می انجامد. مطالعه فقط به معنی از بر کردن قطعاتی از اطلاعات بی ربط نیست؛ ما باید اطلاعاتی را که داریم از زوایای مختلف و به گونه ای سازمند بررسی کنیم تا به شناخت عمیق تری از آنها دست یابیم.
تایید کننده مطالب : ستاره سرگزی _ معاون آموزشی دوره اول
مربی هنر : سرکار خانم کمال وند